جمعه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۶

زیبای خفته

سی سال پیش که راحت و ارزان برنامه‌های باله ملی ایران و اپرای تهران را در تالار رودکی می‌دیدیم، گمان نمی‌بردیم که سطح اجراها تا چه اندازه خوب است. رقصندگان، خوانندگان، ارکستر، تالار و امکانات نور و صحنه، طراحان، به راستی که همه عالی بودند، الآن که امکان مقایسه هست بهتر می‌فهمم
هفته پیش گروه باله رویال وینی‌پگ از استان مرکزی مانیتوبا مهمان بود در شهرمان و باله زیبای خفته را در تالار ملکه الیزابت اجرا کرد، اجرایی سرد و بی‌هیجان با رقصنده‌های درجه دو و سه، تا جایی که من می‌فهمم. ناخودآگاه سقف سالن را که سیاه و دود گرفته بود با هذلولیهای تالار رودکی مقایسه می‌کردم. تجسمی داشتم که اگر نیمه شبی در آن تالار تنها باشم خوفی مرگبار خواهم داشت، شاید به یاد داستان شبح اپرا! هر چند این سالن در فهرست سالنهای "تسخیر شده" شهر نیست، بر خلاف تالار ارفه. باری، نورپردازی بسیار زیبا و کار نسبتا خوب ارکستر و رهبر، نکته‌های مثبت اجرا بود
در تمام زمان دو و نیم ساعتی اجرای بی‌روح باله، در رؤیای نوستالژیک غرق بودم... ژانت پوپلسکی زیبا را می‌دیدم که رقصنده اول باله ایران بود، و جمشید سقاباشی که گروه را از رقصنده غیر بومی بی‌نیاز می‌کرد، هر چند گاهی مهمانانی در طراز اول دنیا، از قبیل چینکو رفیق هندی اصل، برای اجراهای خاص دعوت می‌شدند. سقاباشی آن اواخر خود طراحی رقص هم می‌کرد، کروگرافی فوق قشنگ او بر کارمینا بورانای کارل ارف فراموش نمی‌شود. رقصنده‌ای هم داشتیم قدری نتراشیده و درشت اندام، جرمی آلن نام، بیشتر نقشهای بدجنس مثل پرنس روتبارت در دریاچه قو را می‌رقصید. رهبر ارکستر تیبور پوستای بود، هم او که در مدرسه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا آکومپانیمان درس می‌داد. طراح بی‌رقیب لباس هلن انشا بود و طراحی صحنه هم به همین شکل در ید قدرت خلج نامی بود... بگذریم، می‌خواستم از داستان باله بگویم
آن گاه که شارل پرو، قصه نویس فرانسوی داستان زیبای خفته را نوشت شاید هرگز تصور نمی‌کرد که این قصه صد و چند سال بعد با موسیقی چایکوفسکی به چنین محبوبیتی برسد و دویست و چند سال بعد با کارتونهای(1) والت دیسنی عالمگیر شود. پرو، متولد 1628 و متوفی به سال 1703 در واقع بنیان نهاد آن چه را امروز افسانه‌های پریان می‌خوانیم. بسیاری ار این دست قصه‌ها از اوست، از جمله سیندرلا، گربه چکمه پوش، پرنده آبی، بندانگشتی، و بسیاری دیگر، قصه‌هایی که دستمایه بی‌شماری باله و اپرا و فیلم و کارتون قرار گرفته است
ناگفته نباید گذاشت که بیشتر قصه‌‌های پرو بر دست برادران گریم بازنویسی شد و در واقع اکثر این داستانها به نام این دو برادر شناخته شده‌اند. یاکوب لودویگ گریم متولد 1785 و ویلهلم کارل گریم متولد 1786 در شهری نزدیک فرانکفورت در خانواده‌ای با شش فرزند می‌زیستند. کودکی آنها در زندگی محقر روستایی گذشت، و با فوت پدر در یازده سالگی یاکوب و بعد فوت پدر بزرگ به فاصله دو سال اوضاع باز هم بدتر شد. بعضی از روانشناسان امروزی اعتقاد دارند ریشه‌های بدبینی برادران گریم را نسبت به زندگی خانوادگی و به خصوص دید به شدت منفی آنان را نسبت به پدر خوانده و مادر خوانده (از جمله در سیندرلا و سفید برفی و هفت کوتوله) باید در همین دوران کودکی آنان یافت. اما نباید فراموش کرد که عمده داستانهایی که به اسم این برادران شهرت یافته تنها بازنوشته یا گردآورده آثار سایر نویسندگان است، و شاید فقط بتوان شور کردن این آش را محصول این دو دانست. گفتنی است که انتشاراتی امیرکبیر داستانهای برادران گریم را در دو جلد کتاب نفیس چاپ کرد چهل سال پیش، شاید هنوز باشد
ویدیویی کوتاه از این باله ببینید از سال 1963 با اجرای مارگوت فانتین
توضیح (1) چه آن زمان که کارتونهای والت دیسنی را در سینمای کوچک اشکوب سوم فروشگاه فردوسی تماشا می‌کردیم چهار دهه پیش، و چه آن دوره که این کارتونها را با فرزندانمان در ویدیوی خانگی می‌دیدیم ده پانزده سال قبل، همیشه با همین نام کارتون می‌شناختیم این نوع فیلم را. حالا همان از فرنگ برگشته‌ها یا فرنگ نشینان که جاز را جز می‌گویند و کاست را کست، به کاریکاتور ما می‌گویند کارتون و به کارتون ما می‌گویند نقاشی متحرک! عجبا

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: