چهارشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۵

یک مرد دو عکس

عاقله البرزیها خوب می‌شناسندش، رباطی، آن که جبر چهارم ریاضی را درس می‌داد

دو تصویر ازو ببینید، همه چیز مشابه است، با سی سال فاصله

سه‌شنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۵

نکته

ایرانی نمی‌کند و می‌گوید، کانادایی می‌کند و نمی‌گوید. قدری منصفانه‌تر، کانادایی پر می‌کند و کم می‌گوید، ایرانی کم می‌کند و پر می‌گوید. بهتر شد

یادم افتاد یک ونیم سال پیش، درست شانزدهم سپتامبر 2005 بود که دوستی از تهران برایم ای-میل تبریک تولد فرستاد، در حاشیه گله کرده بود که این بلاگ شده محل متلک‌گویی به ایرانی، و این که چند خطی برایم در نقد مطالبم نوشته و به زودی تمامش می‌کند و می‌فرستد. هنوز نفرستاده

دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۵

شب بود بیابان بود

یادگاری از پنجاه تا پنجاه وشش، سالهای طلایی هم‌نسلان من

شب بود بیابان بود
از شوی میخک نقره‌ای

فایل صدا، حدود 3 دقیقه، کمتر از 800 کی بایت

چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۵

بریتنی

روزی بود و روزگاری. پنج شش سال پیش بود، هنوز در تهران بودم، خواهرزاده‌ای از لندن آمد برای تازه کردن دیدار. از دنیای موسیقی در فرنگستان پرسیدم، گفت دختر جوانی گل کرده بریتنی نامش، قبلا رقصنده بوده، حالا به خواندن رو آورده. چند ترانه‌اش را شنیدم، خوب بود. بعد هم در فرصتی ویدیویی دیدم از کارهایش، آن هم خوب بود، تازه با سلیقه سخت کلاسیک دوستی که پاپ باید بهترین باشد تا مقبول طبع واقع شود

روزها گذشت و سالها. آن نوجوان نازنین قدم به سالهای جوانی گذاشت. یاد گرفت بر سر زبانها بودن و ماندن را در دنیای احمقانه و کثیف "سی‌ان‌ان"ها

آخرین ترفند اما شاهکار است. سر را تراشیده، نمره چهار در اصطلاح استاد سلمانی، نه انگار که روزگاری گیسوانی زیبا بر سر داشت. بماند. شرم‌آور است، سی‌ان‌ان تا دو روز پیش دو هفته بود که نقلش آنا نیکول اسمیت بود شبانه‌روزی، حالا قسمت می‌کند ساعتها را بین آنا و بریتنی. دادگاه مدعیان ابوت دختر آنا هم که شروع شد، خوراکی تازه فراهم آمد برای بنگاههای خبری

اما بانمک‌ترین قصه فروش تارهای گیسوی تراشیده است در فروشگاه اینترنتی ای‌بی. وارد مغازه که می‌شوید نام بریتنی را جست وجو کنید، ببینید تعداد فروشندگان را و قیمتها را، و باز بامزه‌تر، شرحی که نوشته‌اند که تارها چطور به دستشان رسیده! عکسی هم از یکی از فروشنده‌ها گرفته‌ام که همیشه بماند به یادگار

پنجشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۵

تبدیل واحدها در مهندسی سازه

متخصصان رشته‌های غیر فنی و مهندسی با دیدن یا شنیدن عبارت "تبدیل واحدها" آه از نهادشان بلند می‌شود. می‌دانم، سخت بود در دبیرستان این مبحث. ولی برای مهندسان تبدیل واحدها ضرورتی است که با تکرار زیاد نهادی می‌شود مثل رانندگی. تنها موقعی این مشکل باز حس می‌شود که سرویس مهندسی برای کشوری با سیستم متفاوت واحدها مورد نظر باشد

روزهای اولی که در کانادا مشغول شدم به کار، تنها مشکلی که داشتم کار با واحدهای اس.آی بود. در ایران مهندسان محاسب سازه اغلب با کیلوگرم و سانتیمتر کار می‌کنند، لذا بعد از چند سال تجربه حرفه‌ای، وقتی می‌شنوند فولاد 2400 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع، با تمام وجود حس می‌کنند چه فولادی است. اینجا با کیلونیوتن و میلیمتر کار می‌شود. تا مدتی باید با شنیدن فولاد 230 مگاپاسکال ضرب و تقسیم کرد تا نوع فولاد احساس شود

اما بدتر از آن، کارهایی که برای ایالات متحد می‌شود با سیستم واحدهای عصر حجری انگلیسی است هنوز، یعنی کیلو پوند (پاند به قول دوستان فوق مدرن) و اینچ. و البته استانداردی متفاوت برای نامگذاری اعضای فولادی مشکل را باز بیشتر می‌کند. در کانادا میلگرد را مثلا با اندازه قطر اسمی می‌خوانند از قبیل نمره 15 ولی در ایالات متحد آن را با شماره‌ای می‌خوانند که اگر در یک هشتم اینچ ضرب شود قطر اسمی میلگرد را می‌دهد! از قبیل نمره 5 که تقریبا معادل نمره 15 اس.آی است

باز هم بدتر، در بعضی پروژه‌های کانادایی، بسته به کارفرما، باید از فولاد استاندارد اس.آی استفاده شود (چون از کارخانه با این استاندارد بیرون می‌اید) ولی مثلا فواصل آرماتورها به اینچ داده شود، چرا که استاد آرماتوربند سی سال با فوت و اینچ کار کرده و میلیمتر را نمی‌فهمد

این همه گفتم تا به مهندسان و متخصصان فنی که قصد مهاجرت یا سفر کاری به غرب دارند موکدا توصیه کنم با تمرین و ممارست بر همه سیستمهای واحد تسلط یابند. آشنایی کافی نیست. تفاوتهای اساسی دیگر هم هست که به تدریج خواهم نوشت

عکس از کارگاه کانونشن سنتر ونکوور است

چهارشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۵

غلط یا به سلیقه

قصد داشتم دیگر از نحوه نگارش نامنسجم و گاه غلط در نشریه موسیقی "گفت وگوی هارمونیک" بگذرم به تسامح، تا بتوانم از نوشته‌های تک وتوک مفید آن استفاده کنم و لذت ببرم. مسؤولان این مجله گفته بودندم که نوشته‌ها بر دست نویسندگان گوناگون تهیه می‌شود و لذا تنوع شیوه نگارش بسته به سلیقه‌هاست. تردید دارم که این تنوع در یک نشریه واحد قابل قبول باشد و مثلا یکی "می" استمرار یا نشانه جمع "ها" را بچسباند و دیگری جدا بنویسد، دستورهای فرهنگستان در همه این موارد صریح و روشن است. اما گیرم چسباندن "می" سلیقه‌ای باشد، مثل همه کارهای دیگر مدل ایرانی، مثل رد شدن از عرض خیابان که سلیقه‌ای است و از هر جا میلمان باشد رد می‌شویم. ظن غالب آن است که "اغلب" را "اقلب" نوشتن، مثلا، دیگر به سلیقه ربط ندارد

اول آن که نویسنده این مطلب معلوم نیست، بعید می‌دانم که کار نویسندگان مجله باشد که یقین دارم در این حد کم اطلاع نیستند. اما بعد، غلطها را ببینید و قضاوت کنید

فبریه به جای فوریه، توضیع به جای توزیع، اقلب به جای اغلب، متدول به جای متداول، میافزید به جای می‌افزاید، و خواند پرداخت به جای خواهد پرداخت، این از املا. اما از ترکیبهای نگارشی

"... میتوانند تقریبا هر صدای تولید شده به وسیله هر ساز یا صدای انسانی را فورا تحریر کرده و بنوازند..." اولین بار است که می‌شنوم یا می‌خوانم "تحریر کردن"، نمی‌فهمم یعنی چه

"... ضمن تشریح ساز تمبک، توضیحاتی درباری الگو های ریتمیک که در موسیقی سنّتی به کار میروند پرداخت..." توضیح هرگز پرداختنی نبوده و نیست، دادنی است

"... به اجرای گوشه هایی از دستگاه شور که با ارائه مثالهای مکتوب از قابلیت های موسیقی سنّتی ایرانی همراه بود؛ نیز به سئوالات دانشجویان پاسخ دادند..." اتفاقا اینجا "به اجرا" پرداختنی است که حذفش کرده‌اند و بالاخره معلوم نیست به اجرا چه

"... گوشه هایی از مقدمه ردیف آوازی در دستگاه شور را به همراهی نی همخوانی نمود..." به همراهی همخوانی نمود؟! چه کار عجیبی نمود

اما بامزه‌ترین قسمت داستان آنجاست که به چهار وبسایت رجوع داده شده برای "...اطلاعات بیشتر در مورد این برنامه..." و نه آشنایی بیشتر با نوازندگان برنامه. در هیچ یک از چهار مرجع کلمه‌ای در مورد این برنامه نیست! سهل است، حتی در وبسایت مدرسه جولیارد اگر بر روی برنامه‌های دوم فوریه کلیک کنید همه چیز می‌بینید الا برنامه کذا

دوستی سالها پیش می‌گفت مهندسان آبرو و حیثیت حرفه‌ای را با قاشق چایخوری جمع می‌کنند، حیف است با کاسه دور ریزندش. تعمیم این سخن قصار به غیرمهندسان هم درست می‌تواند باشد

دوشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۵

شاعر پیانو

یک‌صد ونود وهفت سال پیش در چنین روزی فردریک فرانسوا شوپن پا به عرصه گیتی نهاد تا به تصنیف زیباترین و لطیف‌ترین آثار موسیقی بپردازد

به سه قطعه از کارهایش با بهترین اجراها توجه کنید

- Ballade No. 1, g minor Op. 23
10:09 mins
Vladimir Horowitz

- Ballade No. 3, a-flat major Op. 47
7:43 mins
Claudio Arrau

- Nocturne No. 8, d-flat major Op. 27-2
4:43 mins
Maurizio Pollini

چهارشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۵

روستروپویچ

رادیو سی‌بی‌سی صبح امروز خبربدی داد، روستروپویچ در بیمارستانی در مسکو بستری شد

هنوز داغ فوت زنده‌یاد یاحقی تازه است، وهنوز ورد زیرلبی "حمیرا"یش در چلوکبابی نایب پیچیده. چه زمانه‌ای شده. بی‌فاصله یک به یک می‌روند غولان

می‌گفت علت بستری شدن هنوز معلوم نیست. ظاهرا ولادیمیر پوتین که قول داده بود روز بیست وهفتم مارس آینده مراسمی گران برای هشتادمین سالگرد ولادت روستروپویچ برگذارد، در بیمارستان به ملاقاتش شتافته است. مباد که داغی دیگر بر دل نشیند این قدر زود

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: