سه‌شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۴

ناتالی گلبووا

حتما خبر دارید که دختر کانادا به مقام دختر جهان دست یافت
ناتالی گلبووای زیبا با مسقط الراس روسیه، هم اکنون ساکن تورنتو است. او در مصاحبه ای از سالهای دور زمان مهاجرت به کانادا گفته و هنوز فراموش نکرده که در سالهای اول به سبب لهجه مورد تمسخر هم کلاسیها بوده است
اما نکته ای که بیشتر می خواستم مطرح کنم، خوشحالم که دیشب موقع انتخاب ناتالی که از تلویزیون پخش می شد احساس خوبی داشتم، خیلی شبیه به احساسی که در موارد مشابه نسبت به انتخاب ایرانی می توانستم داشته باشم، حتی برتر از وقتی که دو سال پیش نازنین ایرانی الاصل - کانادایی مقام دوم را کسب کرد. و این خوب است... خیلی خوب
کاش می دانستم این حس تعلق به زیستگاه چطور شکل می گیرد، حالا که دارم مطمئن می شوم مسأله به تولد، مادر، زبان و این گونه عوامل مربوط نیست

یکشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۴

سر سیمون رتل

سیمون رتل، مدیر هنری و رهبر فیلارمونیک برلن، در سال 1955 در لیورپول انگلستان متولد شد. در آکادمی سلطنتی موسیقی لندن به تحصیل پرداخت. به زودی بر سکوی رهبری ارکسترهای بزرگ لندن چون فیلارمونیا و فیلارمونیک لندن قرار گرفت
در سال 1980 به مشاوره هنری ارکستر سنفونیک بیرمنگام منصوب شد و بعد در 1990 به مدیری هنری این ارکستر ارتقا یافت که تا سال 1998 دوام یافت. در دوران تصدی این پست، ارکسترهایی طراز اول را از قبیل فیلارمونیک بوستن و ارکستر فیلادلفیا و به خصوص فیلارمونیک وین رهبری کرد و در ماه مه 2002 یک دوره کامل سنفونی های بتهوون را ضبط کرد
رتل در کار ضبط با شرکت ای ام آی همکاری دارد و تنها 60 سی دی با ارکستر سنفونیک بیرمنگام برای این شرکت ضبط کرده است. در سال 1993 به پاس خدمات هنری، از علیاحضرت ملکه عنوان سر دریافت کرد و از ژوئن 1999 به مدیری هنری و رهبری فیلارمونیک برلن رسید، دو افتخار بزرگ اجتماعی و هنری

شنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۴

کارایان - برنشتاین

چه عاملی جز هنر می تواند ارتباطی نزدیک، اگر نه دوستی، بین یک نازی سابق و یک یهودی متعصب برقرار کند؟ هربرت فون کارایان و لئونارد برنشتاین یا به لفظ انگلیسی برنستین را در عکس در کنار هم می بینید. عکس در سال 1959 در سالزبورگ برداشته شده و نفر وسط دیمیتری میتروپولس است، رهبر یونانی که دوست نزدیک و هنرمند محبوب کارایان بود
گاهی شنیده می شود که برنشتاین صهیونیست بود، ولی گمان غالب این است که این اشتباه از خلط عمومی ومعادل سازی غلط صهیونیسم و یهودی گری ناشی شده باشد. هر چه هست، تردید نیست که برنشتاین علاقه ای وافر به سرزمین اسرائیل داشت و بارها برای ضبط صفحه با فیلارمونیک اسرائیل به آنجا سفر کرد
اما از کارایان، وقتی که در اواخر دهه 1940 برای برگذاری کنسرت به نیویورک سفر کرد، 750 نفر از اعضای انجمن موسیقی امریکا به دولت اعتراض کردند و خواستار لغو برنامه شدند. و بعد در شب افتتاح برنامه ها، گروهی کثیر از جوانان صهیونیست نیویورک در برابر کارنگی هال به تظاهرات پرداختند. در حالی که کارایان در همه عمر خیالی و عشقی جز موسیقی در سر نداشت و خود بارها تاکید داشت که با سیاست سری ندارد
هر چه بود و هر چه هست، باری، این دو بزرگ موسیقی جهان در رهبری ارکستر در قرن بیستم همان کردند که بزرگانی چون بتهوون و باخ و موتزارت درادوار گذشته در آهنگسازی کرده بودند

پنجشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۴

علی رهبری

علی رهبری از جمله هنرمندان نامدار جهانی است که ایرانیان کمتر می شناسند
متولد 1944 تهران، از کودکی به فراگیری ویولن پرداخت و در جوانی برای ادامه تحصیل به وین رفت. در بازگشت به تهران در اواسط دهه 50 با شور جوانی به تاسیس دو ارکستر اقدام کرد، اول ارکستر ژونس موزیکال تهران متشکل از نوازندگان جوان، و دیگر ارکستر فیلارمونیک تهران. هر چند دومی هرگز به سامان نرسید، ولی با اولی در فصل هنری 56-1355 تالار رودکی کنسرتی برگذار کرد و شهرزاد کرساکف را به اجرا در آورد. در همین فصل در مسابقه رهبری بزانکون شرکت کرد که فقط رهبرانی در آن پذیرفته می شدند که دست کم یک مسابقه با اعتبار دیگر را فتح کرده باشند. مقام اول و مدال طلای این آوردگاه بود که توجه هربرت فون کارایان را به رهبر جوان جلب کرد. خوابی طلایی تعبیر شد، درسالهای 1982 و 84 و 86 سه بار به دعوت کارایان فیلارمونیک برلن را رهبری کرد و همزمان به دستیاری آن فوق ستاره در فستیوال سالزبورگ منصوب شد
رهبری علاوه بر رهبری در آهنگسازی هم به افتخارهای بین المللی دست یافته و به خصوص تجربه های او در سیستم دودکافونیک ابداعی شوئنبرگ، از جمله اثر بسیار زیبای او خون ایرانی روی سل، از نا هنجاریهای موسیقی آوانگارد فاصله بسیار دارد. اثر دیگرش نوحه خوان، که از نظر فرم یک کنسرتو ویولن تمام عیار است، با اجرای ارکستر رادیو وین و با تکنوازی بیژن خادم میثاق بر روی صفحه ضبط شده است
علی رهبری هم اکنون با همسر و سه فرزندش در جنوب اسپانیا سکونت دارد و در سالهای اخیر سی دیهای بی شماری با ارکستر رادیو بروکسل ضبط کرده که از این میان سنفونی یکم برامس شنیدنی است

چهارشنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۴

تصحیح

با تذکر دوستی که ساکن ونکوور است، یک تصحیح در یادداشت "دیوار نامرئی" لازم است
آن خط عبور کذایی مال اتوبوس، ماشینهای با 3 سرنشین یا بیشتر، و دوچرخه است. دو غلط، 18

سه‌شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۴

فیلارمونیک برلن

شاید خیلیها هنوز ندانند که چه کسی بر مسند هربرت فون کارایان تکیه زده است. چه سخت است حفظ میراث اسطوره ها... آبادو پس از 12 سال ایستادن بر سکوی کارایان، نتوانست استحکام آن را حفظ کند. شاید وقتی این سکو را ترک کرد نظری به این اندرز قدیمی داشت که در جمع عادی عالی بودن بهتر است از متوسط تلقی شدن درجایگاه نخبگان. هنوز ضبط فوق عالی کلادیو آبادو با فیلارمونیک وین از سنفونی ششم چایکوفسکی از خاطرها نرفته است
سر سیمون رتل، جوان 50 ساله انگلیسی، پس از کناره گیری آبادو از فیلارمونیک برلن در 23 ژوئن 99 با رای نوازندگان به رهبری ارکستر و مدیری هنری آن رسید، و در 7 سپتامبر 2002 نخستین کنسرت خود را به عنوان ششمین مدیر این ارکستر 120 ساله برگذار کرد
در مورد او بیشتر خواهم نوشت

یکشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۴

نمایشگاه در بازارچه

یک نمایشگاه نقاشی کودکان در وسط بازارچه کپیلانو. کار قشنگی از یک نوجوان 15 ساله ببینید

شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۴

ونکوور بهشت است ؟

یکی از دوستان اعتراض داشت که در آنچه نوشته ام ونکوور را بهشتی بی عیب نشان داده ام. راست می گوید. اما به این معنی نیست که غیر ونکوور، یا غیر کانادا جهنم است. فقط دارم تلاش می کنم زیباییهای زندگی انسان و نشانه های تمدن او را بهتر تصویر کنم. بله، بله، می دانم که ما 2500 سال سابقه تمدن داریم و این کانادایی ها تازه 130 سال است ملت شده اند. می دانم که هنر نزد ایرانیان است و بس. می دانم که ما عرفان شرقی داریم، که ما مهمان نوازیم، مهربانیم، و هزار حسن دیگر داریم. اما کاش می شد قدری با چشم باز و بی نظر به نشانه های این تمدن دیرین خود نگاه کنیم. بارز ترین این نشانه ها رانندگی است. اشتباه نکنید، قصدم عامه ناس نیست. منورالفکرهایمان را در نظر دارم که در شب نشینیها از فرهنگ خود سخن می رانند، و صبح روز بعد پشت فرمان می کنند آنچه دیشب به جماعت بی فرهنگ و بی پرنسیپ نسبت داده بودند
البته، بی ادبی می شود، به قول دوست ساختمان سازی که در تورنتو ساکن است، یکی دیگر از مظاهر تمدن ملتها همانا توالتهای عمومی است، اول وجود، دوم فراوانی، سوم تمیزی، و بالاخره دلبازی! و این آخری را در این دیار به نحوی شگفت آور می توانید ببینید


آتش

چه هیجان انگیز! دیشب ساختمان ما آتش گرفته بود. چه بدو بدویی، از راه پله ها! ولی قسمت جالب قضیه زمان رسیدن آتش نشانان بود. از لحظه ای که سوت خطر راه افتاد تا وقتی رسیدند کمتر از دو دقیقه شد، به قول اسماعیل فصیح این را قسم می خورم
همکاری همسایه ها هم در لباسهای خواب یا خانه و البته یکی هم حوله حمام تماشایی بود، که سر راه را نمی بستند و ماموران را سؤال پیچ نمی کردند که چه شده و چه نه. و مهم تر، همه آمده بودند پایین، و کسی با این تصور که ای بابا ولش کن چیزی نیست، در خانه نمانده بود. اما نه، چرا، یک خانواده ایرانی از همسایه ها پیداشان نبود، نمی دانم، شاید خانه نبودند

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۴

دیوار نا مرئی

ریز است، ولی اگر دقت کنید کنار بیرق قرمز تابلویی می بینید که می گوید در ساعتهای شلوغی دوشنبه تا جمعه، خط عبور کناری فقط مال اتوبوس و ماشینهای با 6 سرنشین یا بیشتر است
در این ساعت اوج ترافیک روز چهارشنبه، چنان که می بینید خط کذایی خالی است، در حالی که دو خط دیگر کیپ ماشین است. یعنی این جماعت عقلشان نمی رسد که از آن خط استفاده کنند؟! یا دیواری نامرئی از بتن آرمه در کار است، از جنس بلوغ اجتماعی و شهر نشینی؟

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۴

تبلیغات اتنخاباتی

تبلیغات انتخاباتی در دنیای متمدن را ببینید. یک عده از پیر و جوان و خانم و آقا در چمنهای کنار خیابانها می ایستند و با عابران و رانندگان بای بای می کنند! نه پوسترهای زشتی در کار است که 666 تا یک شکل کنار هم چسبانده شوند، و نه دیوارها و پستهای برق و احیانا تابلوهای راهنمایی کثیف می شوند

عکس مربوط است به انتخابات دولت استان بریتیش کلمبیا

دوشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۴

اثر زلزله بر ساختمان

بزرگی و شدت زلزله
زمين لرزه با دو معيار سنجيده می شود، بزرگی و شدت، و توجه خواننده علاقه مند جلب می شود که هرگز اين دو را خلط نکند. بزرگی معياری است وابسته به کميت و لذا قابل اندازه گيری و واحد آن ريشتر است که به طور لگاريتمی به طول موج زلزله بستگی دارد. وليکن شدت معياری کيفی و بيشتر حسی است و با درجه مرکالی بيان می شود. به اين ترتيب بزرگی زلزله در هر زمين لرزه جديد می تواند رکورد قبلی را پشت سر گذارد و حدی برای آن متصور نيست، هر چند با محاسبه نشان داده شده در يک زلزله 12 ريشتری احتمالی زمين کن فيکون خواهد شد. اما شدت زلزله در 12 درجه مرکالی تعريف شده و حد آن مشخص است. اين واحد در سال 1902 توسط جوزپه مرکالی، لرزه شناس ايتاليايی تعريف شد، و در 1931 دانشمندان امريکايی هری وود و فرانک نيومن آن را تعديل کردند

تفاوت ظريف و ملموس بزرگی و شدت در اين است که بزرگی در فاصله ای استاندارد از مرکز زلزله محاسبه می شود، لذا عدد آن همه جا يکسان است. بنابراين برای ادراک اثر آن بايد فاصله هم بيان شود. به عنوان مثال زلزله 7 ريشتری سال 1369 در رودبار، اثری معادل 9 درجه مرکالی در آن شهر داشت، حال آن که اثر آن در تهران به 3 تا 4 درجه مرکالی تقليل يافت. مطابق تعريف، زلزله ای با شدت 1 مرکالی جز در وضع استثنايی حس نمی شود، و زمين لرزه ای با شدت 12 مرکالی ويرانگر است و انهدام کامل جهان را به دنبال دارد
اثر زلزله بر ساختمان
آن گاه که زمين – بستر ساختمان – می لرزد، پی سازه را با خود حرکت می دهد و اينرسی ساختمان باعث حرکت رفت و برگشتی آن می شود. درست مثل آن است که ساختمان حرکت نکند، ولی يک نيروی مرموز مانند يک کينگ کنگ غول آسا نوک فوقانی ساختمان را به جلو و عقب بکشد. به اين حرکت اثر شلاقی می گويند. خيلی ساده اين اثر را تجربه کنيد. يک خط کش 30 سانتيمتری نرم (يا حتی يک مگس کش) را به طور قائم در دست بگيريد و دستتان را کم ولی با شدت به طور افقی حرکت دهيد. در نوک خط کش اثر شلاقی را ملاحظه خواهيد کرد. اگر اين عمل را با ضخامت بيشتر خط کش در امتداد حرکت تکرار کنيد، اثر شلاقی در نوک خط کش کم می شود و شايد اصلا قابل ملاحظه نباشد. همين جا اهميت نسبت ارتفاع ساختمان به ابعاد افقی آن را کاملا حس می کنيد. هر چه اين نسبت کوچک تر باشد، عمل ساختمان در زلزله بهتر است، هر چند به دليل پريود ارتعاشی کمتر و سختی بيشتر نيروی ايجاد شده در سازه کمتر نخواهد بود که از حوصله اين نوشتار خارج است
مقاوم سازی ساختمان در برابر زلزله
گاه تصور می شود مقاوم سازی ساختمان در برابر زلزله به اين معنی است که ساختمان مقاوم هرگز در هيچ زمين لرزه ای فرو نريزد. چنين نيست

اول، هيچ دو زلزله ای شبيه به هم نيستند. امواج حاصل از آنها متفاوت است (و بدون ورود به جزئيات فقط بدانيد که اين امواج 4 نوع هستند : طولی يا اولي، عرضی يا ثانوی، امواج "لاو" , و امواج "ريلی"). زمان اثر آنها – که از مهم ترين عوامل ميزان اثر زلزله بر ساختمان است – فرق دارد. زمان مؤثر در زلزله طبس 60 ثانيه و در زلزله ناغان 30 ثانيه بود. حداکثر مقدار شتاب حرکت زمين و مهم تر از آن، توزيع شتاب در خلال زمان مؤثر، بسيار متغير است. لذا تنها کاری که از مهندس محاسب سازه بر می آيد، بر اساس آمار و احتمالات، و نيز با متعادل کردن هزينه نسبت به ايمنی، شتاب محتملی را برای دوره عمر ساختمان انتخاب می کند و با داشتن جرم ساختمان، نيروی افقی شبيه به اثر زلزله را به دست می آورد. تصور می شود خواننده علاقه مند، از محفوظات دبيرستان قانون دوم نيوتن را به خاطر داشته باشد: جرمی که تحت اثر نيرويی قرار گيرد لاجرم با شتاب حرکت می کند، مگر آن که آزاد نباشد و مقيد باشد

دوم، بعضی ساختمانها ايمنی بيشتری نياز دارند. ساختمانهای اداره های پليس و آتش نشانی و بيمارستانها بايد بعد از زلزله سالم بمانند تا به آسيب ديدگان خدمت کنند. ساختمان يک موزه ملی يا کتابخانه ملی بايد بی صدمه باقی بماند تا گنجينه ملتی را حفظ کند. خرابی يک سينما يا آمفی تاتر 300 يا 500 يا 1000 نفر را به کام مرگ می کشد، حال آن که فرو ريختن يک خانه مسکونی به فوت شايد 2 يا 5 نفر می انجامد.
سوم، با توجه به هزينه، چندان منطقی نيست که ساختمان در هيچ زلزله - با هر شدت - آسيب نبيند. لذاست که در محاسبه سازه تلاش می شود دو حد برای طرح تعيين شود، يکی برای آسيب ديدگی کم ، و ديگر برای صدمه کلی

روشهای مقاوم سازی
چهار چوب کبريت را در نظر بگيريد که با 4 سنجاق به هم وصل شده و يک مربع تشکيل داده اند. اين شکل مدل ساده يک قاب ساختمانی يک طبقه و يک دهانه است. از آن برای تفهيم بهتر مطلب استفاده خواهد شد

مدل ساده مذکور، با کمترين نيرو از مربع به متوازی الاضلاع تغيير شکل می دهد، لذا پايدار نيست، و ساختمانی را نشان می دهد که در برابر زلزله (يا باد) مقاوم نشده است. گفته می شود اتصالات اين سازه مفصلی است. برای مقاوم کردن آن سه روش بسيار معمول است، که از يکی از آنها ، يا ترکيبی از آنها استفاده می شود
اول، با تقويت کنجها، مثلا افزودن يک چسب خوب علاوه بر سنجاق ها، اتصالات تقويت می شوند تا ديگر حالت مفصلی نداشته باشند. اکنون اتصالات اين سازه گير دار يا نيمه گيردار گفته می شود. در سازه واقعی اين مقصود با تمهيداتی در جوش کاری و اجزای اتصال فولاد، يا آرماتور گذاری بتن آرمه حاصل می شود

دوم، با افزودن دو چوب ديگر به دو قطر مدل (حتما توجه داريد که طول اين دو بايد قدری بيشتر باشد)، شکل مربع را به چند مثلث تغيير می دهيم. تفاوت در اين است که مثلث به آسانی ناپايدار نمی شود، مگر با تغيير شکل زياد. اين روش در سازه بتن آرمه چندان کاربرد ندارد، ولی در سازه فولادی با افزودن اعضای قطری که مهار بندی (يا بادبندی) خوانده می شوند، روشی بسيار مؤثر و معمول است، مشروط بر آن که محل سوراخهای درها و پنجره ها طوری باشد که اين روش ممکن شود. در واقع همکاری آرشيتکت و شناخت او از الزامات سازه ای اين جا نقش اساسی دارد

سوم، با افزودن يک جسم سخت، مثلا قرار دادن دست در کنار مدل، تغيير شکل آن نامحتمل يا حداقل کم و محدود می شود. در سازه های بتن آرمه و هم فولادی، ديوارهای يک پارچه بتنی که ديوار برشی نام دارند در سقفها و کفها مهار می شوند و جلوی تغيير شکل نامحدود و آزاد آن را می گيرند

یکشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۴

استفاده از لحظه ها

بیشترین وبهترین استفاده لحظه ای، از کمترین امکانات

چندی است دارند ورودی کتابخانه محل (وست ون مموریال) را بزرگ می کنند (قلمبه سلمبه آن می شود تعریض)، چنان که در عکس می بینید، دیوارهای موقت کارگاه را در اختیار بچه ها گذاشته اند تا روی آنها نقاشی کنند. البته آن طورکه بنده دیدم بزرگ ترها هم مشغول بودند! اما آنچه در عکس دیده نمی شود، قدری آن طرف تر (پشت عکاسباشی) یک خانم از کارمندان کتابخانه روی زمین بساطی پهن کرده و از سطلها و قوطیهای بزرگ رنگ در ظرفهای کوچک می ریزد و با قلم مو و روپوش نایلونی در اختیار بچه ها (و بزرگها) قرار می دهد. و باز در تصویر نیست که در دالان ورودی کتابخانه هم یک خانم دیگر به بچه ها شیرینی و آب پرتقال می دهد تا حلاوت روز شنبه کودکان کامل شود

شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۴

رفتن

این قطعه را چند روز قبل از کوچ زمستانی 1381 نوشته بودم

آه رفتن رفتن
رفتنم نزديک است
رفتن از اين قفس تنگ و سياه
رفتن از اين زندان
نام آن؟
مهد دليران، کشور بلبل و گل
آری آری ايران

آه افسوس افسوس
بازگشتم چه بعيد است و چه دور
بازگشتن به قفس؟
از چه افسوس خورم؟
پس چرا دلتنگم؟
تنگی دل آيا
بهر اين زندان است
که وطن خوانندش؟

ای وطن در تو گذشت
کودکی: صحنه ای رنگارنگ
نو جوانی، وه چه زيبا: همه عشق
همه دلدادگی و سرمستی

ای وطن ديگر هيچ
در جوانی همه دلدادگی و عشق مرا سوزاندی
از چه بايد وطنت خوانم بيش؟

بار الها دل من بس تنگ است
رفتنم نزديک است

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۴

نور

این هم یک نقاشی تمام کامپیوتری کار همسرم. اسم آن را "نور" گذاشته. به دید غیر کارشناسی من کار قشنگی به نظر رسید که مثل کارهای آبرنگ اوست. اندازه تصویر 8.5 × 11 اینچ است. ما هم بالاخره اینچی شدیم

المپیک زمستانی 2010 ونکوور

این نشان المپیک زمستانی 2010 ونکوور هم داستانی شده. در همه روزنامه ها و رادیو و تلویزیون، کار مردم شده نقد و بررسی این نشان (که عکس مجسمه سنگی آن را در پارک انگلیش بی می بینید). عده ای می گویند در ونکوور بیشتر از 30 زبان صحبت می شود، چرا باید از نشان سرخپوستی برای این واقعه مهم استفاده شود. جالب این که بین قبیله های سرخپوستان هم اختلاف افتاده که چرا با آنان مشورت نشده و سمبل قبیله اینیوئیت انتخاب شده است

روز مبارزه با سرطان سینه

این جا برای هر امری (از خیر و شر) روزی هست. از جمله روز مبارزه با سرطان سینه، که دهم مه بود، و نشانه اش گلی که بر سینه ام دیده می شود، و اصلا فرق ندارد که مردی یا زن، کوچکی یا بزرگ، به هر حال داشتن این گل نشان از هم بستگی ات دارد، و نه مثل ایران بهانه ای برای خندیدن و تمسخر دوستان

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: